گروه تحقیقاتی و پژوهشی تصمیم‌سازان

آموختم که: باور و امید را باید در خود تقویت نمود. با ایمان قلبی می‌توان به همه چیز دست یافت. من تا کنون به این موضوع باور نداشتم که کاسب رفیق و حبیب خداست و خدا هرگز رفیق و حبیبش را تنها نمی‌گذارد.

آموختم که: مشتری رئیس  است  که ما از آن بهره مالی و معنوی در روز می گیریم.

آموختم که: باید به شکلی تاثیرگذار در وضعیت ظاهری و بیان و رفتار با مشتری تغییر به وجود آورد و اطلاعات کلیدی از مشتری دریافت کرد و ثبت نمود تا از آن‌ها استفاده بهینه برده شود.

آموختم که: من یک انسان هستم و باید یک کالای با کیفیت رابه مشتری خود که او نیز یک انسان است به بهترین نحوه ارائه کنم.

آموختم که: برای درک شرایط مشتری، ابتدا باید از جایگاه خود خارج شد و سپس از با او گفتگو کرد.

آموختم که: در هر کسب و کاری موجوداتی به نام قلیدون وجود دارند که مانند موریانه به جان کسب و کارها می‌افتند. باید آن‌ها را شناسایی و در صورت امکان اصلاح به شیوه‌ی آموزش و در غیر این صورت اخراج نماییم.

آموختم که: فقط آموزش، آموزش، آموزش. فقط فراگیری، فراگیری، فراگیری. فقط علم و دانش، علم و دانش، علم و دانش.

آموختم که: فروشنده باش تا کامروا شوی.

آموختم که: مشتری رئیس است و از قضا خیلی هم رئیس است و او تعیین‌کننده کسب و کار ماست.

آموختم که: مشتری اصلی‌ترین سرمایه کسب و کار ماست. باید بیاموزیم که مشتری‌مدار و مشتری محور باشیم و او را یک انسان کامل با تمامی کرامت‌هایی که شایسته‌اش هست، دریابیم.