آمیخته یا آمیزه بازاریابی (۱۹P’s – Marketing Mix)
آمیخته بازاریابی مجموعهای از ابزارهای قابل کنترل بازاریابی است که شرکت با در هم آمیختن آنها سعی در پاسخگویی به بازار هدف مینماید. به عبارت دیگر آمیخته بازاریابی دربرگیرنده همه فعالیتهایی است که شرکت میتواند با انجام آنها بر میزان تقاضای محصولاتش اثر گذارد. در تقسیمبندی کلاسیک این فعالیتها را میتوان در چهار دسته کلی تقسیمبندی کرد:
۱- محصول /Product
۲- قیمت /Price
۳- توزیع /Place
۴- ترویج /Promotion
علاوه بر موارد ۴ گانه فوق که به آمیخته کلاسیک بازاریابی نیز معروف هستند، موارد زیر نیز امروزه بکار میروند:
۵- افراد / People
۶- بستهبندی / Packaging
۷- قدرت / Power
۸- برنامه ریزی / Programing
۹- متقاعدسازی / Persuasion
۱۰- ارائه / Presentation
۱۱- روابط عمومی / Public Relations
۱۲- مشارکت / Participation
۱۳- بررسی و کاوش / Probe
۱۴- وضعیت محیطی / Physical Evidence
۱۵- سیاست پرداخت / Payment
۱۶- فرآیند / Process
۱۷- اشتیاق و تعصب / Passion
۱۸- سیاست / Policy
۱۹- آراء عمومی / Public Opinion
۱- محصول (Product): کالا یا خدمتی که شرکت به بازار عرضه می نماید و می بایست در آن عوامل زیر مد نظر قرار گیرد:
* تنوع محصول
* طراحی
* کیفیت
* نام تجاری (برند)
* ابعاد و بسته بندی
* خدمات قبل، حین و پس از فروش، مرجوعی و گارانتی
۲- قیمت (Price): مبلغی که شرکت در قبال محصول از مشتری طلب میکند. در خصوص قیمت موارد زیر میبایست مورد توجه قرار گیرد:
* لیستهای قیمت
* تخفیفهای فروش
* زمان پرداخت
* نوع تسویه و اعتبار مشتریان
۳- توزیع (Place): کلیه افراد و شرکتهایی که در فرآیند ارائه کالا یا خدمت از محل شرکت شما به دست مصرف کننده نهایی نقش دارند را شامل میشود:
* کانالهای توزیع
* نحوه حمل کالا و بستهبندی در زمان حمل
* محل عرضه کالا
* جورچینی کالا
* انواع پایانه (نقطه) فروش
۴- ترویج (Promotion): کلیه اقداماتی که شرکت برای افزایش میزان خرید یک یا همه گروههای هدف (شامل واسطههای فروش و مصرفکنندگان نهایی) بکار میبرد که در آن باید به موارد زیر توجه نمود:
* تبلیغات
* پیشبرد فروش
* فروشندگی شخصی
* بازاریابی مستقیم
* روابط عمومی
۵- افراد (People): کلیه افرادی در سازمان (چه در واحد فروش یا سایر واحدها) که به طور مستقیم با مشتری در ارتباط هستند.
۶- بستهبندی (Packaging): شیوه عرضه محصول به مصرف کننده نهایی که میبایست بر اساس پارامترهای مختلفی مانند هویت برند، قیمت، حساس بودن کالا و غیره طراحی گردد.
۷- قدرت (Power): بر اساس میزان قدرت و اعتبار شرکت تولید کننده یا برند در بازار، فعالیتهای بازاریابی شرکت متفاوت خواهد شد.
۸- برنامهریزی (Programing): کلیه فعالیتهای بازاریابی میبایست بر اساس یک برنامه مدون صورت گیرد که ضمن حفظ همگونی اجزا، قابلیت کنترل و ارزیابی مستمر را نیز داشته باشد.
۹- متقاعدسازی (Persuasion): این موضوع معمولاً وقتی بکار میرود که بتوان از طریق استدلال، معادلات و جداول مشتری را قانع نمود که استفاده از محصول شرکت ما به نفع اوست.
۱۰- ارائه (Presentation): زمانی رخ میدهد که شرکت بخواهد ابعاد و ویژگیهای محصول یا خدمت خود به طور دقیق به مشتری شرح دهد.
۱۱- روابط عمومی (Public Relation): کلیه اقدامات و فعالیتهای شرکتها که با ذینفعان شرکت (مشتریان بالقوه و بالفعل، سازمانها و نهادهای مرتبط و غیره) در ارتباط باشد به عنوان روابط عمومی شناخته میشود.
۱۲- مشارکت (Participation): شرکتها از طریق مشارکت مشتریان در حوزههای مختلف سعی میکنند ضمن حفظ رضایت و وفاداری آنها، از نزدیک با خواستهها و سلایق آنها آشنا شده و حتی آنها را همسو با اهداف کلان شرکت نمایند.
۱۳- بررسی و کاوش (Probe): شرکتها میبایست بهصورت دقیق به بررسی کلیه رفتارهای مشتری و بازار پرداخته و با بررسی دقیق بتوانند آینده را پیشبینی نموده (آینده نگری) و یا برای آن برنامهریزی کنند (آینده نگاری).
۱۴- وضعیت محیطی/شواهد فیزیکی (Physical Evidence): ظاهر شرکت یا فروشگاه یا دفتر کار به عنوان یکی از پارامترهای موثر بر ذهن مشتری میباشد. این موضوع به ویژه در مواردی مانند فروشگاهها، رستورانها، دفاتر وکلا و سایر مواردی که مشتری مدتی حضور مییابد بسیار مهم میباشد و به شدت بر ذهنیت مشتری از سازمان شما تاثیرگذار خواهد بود. ظاهر پرسنل نیز به عنوان عامل دیگری در این بخش باید مورد توجه قرار گیرد.
۱۵- سیاستهای پرداخت (Payment): علاوه بر سیاست قیمتگذاری کالاها، سیاست تسویه و پرداخت نیز یکی دیگر از دغدغههای شرکتها میباشد. به خصوص اینکه در بازارهایی که فروش غیر نقدی وجود دارد میبایست سیاستهایی اتخاذ شود تا ضمن بالا بردن فروش غیر نقدی، منابع مالی و نقدینگی حفظ شود و میزان عدم وصول مطالبات به حداقل برسد.
۱۶- فرآیند (Process): سادگی و طول زمانی تحویل کالا، خدمات پس از فروش و همه فرآیندهایی که مشتری به نوعی با آن درگیر است به عنوان عاملی کلیدی در موفقیت یک شرکت به حساب میآید.
۱۷- اشتیاق و تعصب (Passion): شرکتها سعی میکنند به مرور در ناخودآکاه مشتری یک نوع علاقه و اشتیاق، وفاداری و یا حتی تعصب نسبت به برند ایجاد کنند که این امر ممکن است سالها طول کشیده و تا هر زمان که برند در بازار عرضه میشود ادامه یابد. در صورت تحقق این موضوع مشتری با کمترین تلاشی از سوی شرکت نسبت به محصولات فعلی و یا جدید شرکت علاقه و اشتیاق خرید نشان خواهد داد.
۱۸- سیاست (Policy): در کشورهایی که اقتصاد عمدتاً دولتی است و یا تاثیر تصمیمات دولت بر بازار بسیار زیاد است شرکتها به سمت سیاست و دخالت در آن روی میآورند.
۱۹- آراء عمومی (Public Opinion): در صورتی که فرهنگ همگانی بر مبنای شایعه یا انتشار سریع اخبار در بین عموم مردم به صورت کلامی باشد، آراء عمومی به عنوان عاملی مهم در تغییرات بازار میبایست مورد توجه قرار گیرد.